ܓܨخطــ خطــ یهایی از سر دلتنگی ܓܨ
ــــــــ شـایــد مرهمــی باشــد برای دردهـــا...دردهـــایـــی کــه نمیـشـود به زبــــان آورد ــــــــ
گاهـــی دلـت از زنـدگیت ات می گیــرد .. میخواهـــی كـــودك باشـی بچــه ای كه به هــر بهــانه ای به آغــوشی پنــاه می بـــرد ... و آســوده اشــك می ریزد... بزرگ كـــه باشی بـــــــایــــــد بـــــغـــــض هـــــای زیــــــــادی را ... بــــــــی صــــــــدا دفـــــــن كنـــــــی !!
نظرات شما عزیزان:
کودکی هایم عاشق تاب بازی بود...
تاب می خورد و می خندید
بزرگی هایم هم تاب بازی را دوست دارد...
هر از گاهی دست بی تابی هایم را می گیرد و به تاب بازی می برد!
نمی دانم چه رازی در میان است...
ولی همین که بی تابی هایم را به تاب می سپارد
دیگر بی تاب نیستم!
بزرگی هایم تاب می خورد و می خندد
...پاسخ:مرسی زینب خانم بسیار زیبا
من اندوههای زیادی را دیدم که سر پیچ همین خیابان چشم انتظار بزرگسالی تو هستند !!!
پاسخ:مرس خیلی زیبا بودش
قالب رايگان وبلاگ پيجك دات نت |